برای تحلیل یک چارت مبنای تصمیم گیری را معمولا رفتار سهامداران در گذشته قرار می دهیم. برای مثال فرض کنید در گذشته، اولین باری که سهم به قیمت 2 هزارتومان رسیده بود، فشار فروش روی سهم ایجاد شده بود و قیمت رو به پایین حرکت کرده بود. بعد از مقداری ریزش، دوباره خریدار های سهم زیاد شده و سهم رو به بالا حرکت کرد و برای بار دیگر به قیمت 2 هزارتومان رسید. اما هرچقدر هم فشار خریداران بالا باشد باز هم تعدادی از سهامداران در این قیمت از سهم خارج می شوند و باعث واکنش قیمت به این قیمت می شوند.
چارت ها گویای رفتار سهمداران در قیمت های مختلف در طول زمان هستند. تحلیلگر تکنیکال به جز چارت و ابزارهای تحلیل تکنیکال نیازی به داده ی دیگری ندارد و همه ی اطلاعات مورد نیاز را از چارت استخراج می کند.
نگاه ریز بینانه به چارت میتواند رفتار دقیق سهامداران و معامله گران را به شما ارائه کند. اینکه در چه قیمتی، چه حجمی معامله شده و بعد از آن قیمت رشد کرده است یا نزول، تماما بررسی رفتار سهامداران است.
در تحلیل تکنیکال فرض بر این است که قیمت در هر روندی که حرکت می کند، به حرکت خود ادامه می دهد مگر آنکه یک نیروی قوی جهت حرکت آنرا معکوس کند.
با اتکا به این سه اصل تحلیل تکنیکال پرکاربرد ترین تحلیل برای معامله شده است و با استفاده از آن میتوانیم نقاط ورود و خروج مناسب را با دقت خوبی پیدا کنیم.
انواع تحلیل تکنیکال در دلفین وست :
تحلیل تکنیکال کلاسیک توسط چارلز داو پایه گذاری شد. این روش تحلیل از ابزار های ساده ای استفاده می کند و حجم معاملات را پایه انتخاب نقاط مناسب برای خرید و فروش قرار میدهد. ابزار تحلیل کلاسیک عموما خطوط حمایت و مقاومت، کانال ها، خطوط روند و الگوهای کلاسیک و... است.
این روش تحلیل تکنیکال عموما از اسیلاتور ها و میانگین های متحرک و ابزاری از این دسته استفاده میکند. این روش بیشتر تمرکز را روی روند حرکت قیمت گذاشته است و در پیدا کردن نقاط دقیق خرید و فروش ضعیف تر از تکنیکال کلاسیک است.
تفاوت تکنیکال و فاندامنتال (بنیادی)
تحلیل بنیادی اساساً بر پایه اطاعات مالی شرکت هاست و به دنبال ارزشمند بودن و نبودن بازار هدف می باشد. در واقع در تحلیل بنیادی با استفاده از گزارش های عملکرد شرکت، مواد اولیه، محصولات و خط تولید می توان به روند پیشروی شرکت پی برد.
اما با تحلیل به روش تکنیکال، بدون در نظر گرفتن بنیاد بازار هدف، فقط از روی چارت و با استفاده از ابزار هایی که در ادامه به توضیح آنها می پردازیم، تحلیل را انجام می دهیم و نقاط خرید و فروش را مشخص میکنیم.
مزایای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال در مقایسه با روش های دیگر تحلیل مانند بنیادی، نقاط دقیق تری برای خرید و فروش به ما می دهد و از دقت بالاتری برخوردار است.
همچنین سرعت تحلیل در این روش بسیار بالاتر است و با صرف وقت کمی می توانید دید خوبی نسبت به شرایط روند حرکتی و وضعیت قیمت پیدا کنید.
تحلیل تکنیکال، با ابزار هایی که در اختیار شما قرار می دهد، به شما این توانایی را می دهد که نگاهی جامع تر به رفتار سهامداران داشته باشید.
جامع بودن تحلیل به شیوه ی تکنیکال نیز یکی دیگر از مزایا است که باعث می شود با فرا گیری یک علم در همه ی بازار های مالی بتوانید خرید و فروش کنید.
معایب تحلیل تکنیکال
یکی از معایب تحلیل تکنیکال، برداشت شخصی از چارت است. این موضوع باعث میشود که سناریو های محتملی که برای حرکت قیمت چیده می شود، به تعداد تحلیلگران زیاد باشد! البته همین موضوع باعث جذابیت بازار ها هم میشود.
این مورد باعث می شود که افرادی که با دید خاصی برای تحلیل به سراغ چارت می روند، معمولا تحلیل دقیقی نداشته باشند. برای مثال، برخی تحلیلگران که یک سهم را خریداری کرده اند، اصولا برای پیدا کردن نکات مثبت به سراغ تحلیل می روند و این موضوع باعث ایجاد خطا در آنها می شود و نکات منفی که می تواند برجسته هم باشد، توسط آنها دیده نمی شود.
به وبلاگ خود خوش امدید:: موضوعات مرتبط: سرمایه گذاری